محل تبلیغات شما

بیست و چهار سال پیش، یك روز اردیبهشتى پاك، ساعت یك و نیم ظهر، كاسه ى پونه هاى ساییده از دست زنم افتاد و كاسه شكست و پونه ها پخش شد و از تكه هاى كاسه ى صد تكه شده، یك تكه اش سر خورد رفت زیر كابینت و بعد زنم افتاد زمین و به صورت خورد به سرامیك هاى كف آشپزخانه و براى همیشه به همان یك تكه از كاسه كه زیر كابینت رفته بود، خیره شد.
ما بچه نداشتیم و زنم كه مرد، تنهایی را ترجیح دادم، تا نیم ساعت پیش كه از اداره برگشتم خانه و نمى دانم چه خبطى بود كه زنگ خانه ام را زدم، در حالى كه هم كلید داشتم و هم در خانه كسى نبود. مادرم مرده بود و بچه نداشتم و پدرم قبل از مادرم از دنیا رفته بود و یك خواهر داشتم، فقط، كه او هم ایران نبود.
یك لحظه یاد زنم افتادم و غمگین، كلید را به قفل انداختم كه از پشت آیفون صدایى نه گفت:
- بله؟
فكر كردم زنگ خانه همسایه ها را زده ام. دستپاچه گفتم:
- ببخشید اشتباه زنگ زدم
صداى نه، گفت:
- احمد تویى؟
ترس نبود، نگرانى بود. چه كسى توى خانه ام بود؟ خواهرم؟ او كه كلید نداشت؟ بیست و چهار سال از مرگ همسرم گذشته بود و شب هاى زیادى و روزهاى زیادى، زیر لحاف، توى مترو، صداش در گوشم مى پیچید كه مى گفت: سلام احمد. چایى مى خورى؟ بریم بیرون؟ حالم بده، قلبم درد مى كنه و . صدا، صداى زنم نبود. من لحن و رنگ صداى او را، حتى اگر بعد از بیست و چهار سال، ناگهان در شلوغى یك بازار صدایم مى كرد، مى شناختم. 
جواب ندادم. قفل را باز كردم و بالا رفتم. پشت در خانه كمى درنگ كردم و بعد در را باز كردم. توى راهرو كسى نبود. صداى تیك تیك ساعت مى آمد. در پذیرایی هم كسى نبود. اما در آشپزخانه، خودش بود؛ زنم. پشت میز نشسته بود، م، و پدرم. غذا درست كرده بود. ماست و پونه درست كرده بود. گریان گفتم:
- مهناز، مهناز، مامان، بابا
همه شان خندیدند، به گریه ى من، و گفتند؛
- گریه نكن، بیا غذا بخور
بغلشان كردم. پشت میز نشستم. زنم گفت:
- مى بینى احمد؟ بالاخره ماست و پونه درست كردم
قاشق برداشتم در ماست فرو كردم اما ناگهان كاسه سر خورد و افتاد و شكست. بعد هم خودم افتادم. الان به تكه ى شكسته ى كاسه ى ماست نگاه مى كنم كه زیر میز افتاده، كنار پاى قشنگ مهناز. دلم مى خواهد خودم را بكشم سمت پاهاى مهناز، انگشت هاى قشنگش را ببوسم، اما خیلى خسته ام. چشم هام را نمى توانم باز نگه دارم.


علیرضا روشن

مردی با چهره ی زرد

گوشه ای از اعتقادات زیبای سرخپوستان

♥.*. مـــــرغ آمــــیــــن .*.♥

كه ,مى ,زنم ,یك ,كاسه ,خانه ,بود و ,بیست و ,كاسه ى ,كسى نبود ,و پونه

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Nancy's collection باغ وحش دبی ( Dubai Zoo ) کانون مداحان و شاعران آیینی استان چهارمحال و بختیاری simppikendli ادبیات و هنر فروش ساعت مچی برند و گارانتی دار مردانه و زنانه tingtwenusid آموزش زبان انگلیسی - چاپ مقاله آی اس آی هــــزار تـــویــــ دنیــــایــــ مـــــن Fashion Jerseys Green Bay Packers, Authentic Jerseys Wholesale.